حمایت از حیوانات «محفلی برای تمامی انسانهای حقیقت طلب»

خداُخداُخدایاُاگر به کام من جهان نگردانی جهان بسوزانم ُجهان بگریانم منم که دردل زنامرادیها افسانه ها دارم

حمایت از حیوانات «محفلی برای تمامی انسانهای حقیقت طلب»

خداُخداُخدایاُاگر به کام من جهان نگردانی جهان بسوزانم ُجهان بگریانم منم که دردل زنامرادیها افسانه ها دارم

تفاوت حیوانات با انسانها

دیده ها و شنیده ها از حیوانات و انسانها 

 

با یکی از همکارانم صحبت میکردم که معتقد است حیوانات احساس و عاطفه نداشته و همچنین دارای روح نیستند و به همین دلیل بهشت برای آنها  بی معنی است.  ولی من اعتقاد دارم  که حیوانات هم دارای عواطف و احساسات و همچنین روح هستند، و اگر بهشت و جهنمی وجود داشته باشد همه آنها به بهشت خواهند رفت .  

  

آیا تا بحال دیده یا شنیده اید که گربه، سگ یا هر حیوان دیگری بچه زنده انسانی را از ماشین به وسط بزگراه پر رفت و آمد پرتا ب کنه تا زیر ماشین ها له شود ؟!   

 

دیده یا شنیده اید تفریح و خوش گذرانی گربه ای آتش زدن یا در آوردن چشم انسانهای زنده باشه ؟!

شنیده اید که سگها انسانی را در وسط بیابانی برهوت با طنابی محکم به قطعه چوبی بسته و بدون آب و غذا رها کنند و بروند پی کارشون تا اون آدم در گرمای بیابان با زجر و شکنجه بعد از دو روز بمیره ؟!   

 

دیده اید که خروس ها دو انسان  را بدون تمایل خودشان با بستن تیغهای تیز به پاهایشان به جان هم بیاندازند  و وادارشان کنند به جنگیدن و سر بر نده شدن یکی و کشته شدن دیگری شرط بندی کنند ؟! 

شنیده اید گنجشک بی آزار بچه ای را با تفنگ بادی زخمی کند بعد بادستهایش سرش را از بدنش جداکند؟!   

 

شنیده اید که  سگ یا گربه ای  6 کودک نوزاد آدمیزاد را در داخل کیسه ای دربسته گذاشته به رودخانه بیاندازد تا خفه شوند ؟!   

 

آیا دیده اید که گربه ها برای تفریح پاهای انسانی را درون پوست گردوی پر شده از قیر داغ قرار بدهند تا از تیک تاک صدای راه رفتن او لذت ببرند؟!   

 

تا بحال دیده اید گوسفند یا گاو انسانی را برای ازدواج .. خرید خانه و ماشین و ختنه فرزند و ..... قربانی کند ؟!   

 

شنیده اید که عقابی با تفنگ دور برد به انسان بدون سلاح و بی دفاعی تیر اندازی کند.  

دیده اید که خرس انسانی را شکار کند فقط برای اینکه سرش را بعنوان تزئین خانه بالای شومینه نصب کند؟!   

 

و آیا تا به امروز شنیده اید که کبوتری با دیدن آدمهائی که دم پارک قدم میزنند سرعت اتوموبیلش را زیاد کند و با زیر کردن آنها تفریح کند . مطمئنا   نه دیده و نه شنیده  اید  چون این اعمال فقط مختص انسانها ست.    

 

حالا براتون بگم که در عوض چه دیده ویا  شنیده ام :   

 

دیده ام که گربه ام چطور در سرمای زمستا ن که مریض میشوم میاد تو رختخواب خودشو رو بمن میچسبونه تا کمی بیشتر احساس گرما کنم.   

 

شنیده ام که گربه ای برای نجات زندگی 6 فرزند خود 6 بار به داخل خانه ای که آتش گرفته رفته تا یکی یکی بچه ها را بیرود آورده و در آخر خود از حال رفته . 

 

 

شنیده ام که یک راسو بچه گربه ای را که در سوراخی داخل زمین گیر کرده، نجات داده است. 

 

دیده ام سگی که تفریحش پریدن روی آدمهاست با دیدن کمر درد صاحب خود ازپریدن روی او اجتناب کرده است.  

 

 

شنیده ام که فیلها هنگام قتل عامشان برای کند ن عاج  شیون و زاری راه میاندازند و اشک گوسفندی را که منتظر قربانی شدن  است دیده ام .  

 

 

تجمع کلاغها را هنگام زخمی شدن یکی از آنان همه دیده و شنیده اند .  ناله و شیون توله سگهائی را که زود هنگام از مادرشان جدا میسازند همه دیده و شنیده اند . 

 

نجات جان طفل انسانی را توسط یک سگ همه شنیده اند.  

 

 

همین اواخر تمام خبرگزاریهای دنیا اعلام کردند که چند شیر در جنگل جان دختر نو جوانی را از دست چندین نفر که برای تجاوز او را به زور به جنگل کشیده بودند باحلقه زدن دور دختر و فراری دادن آن مردها نجات داده اند.   

 

اگر بخوام شواهدی بیش از این را بازگو کنم مطمئنم روزها طول خواهد کشید. 

 

با اینحال شاید من نتوانم  ثابت کنم که حیوانات دارای روح هستند .. همانطور که نمیتوان ثابت کرد که انسان نیز دارای روح باشد.. فقط به آن دسته از انسانها که معتقدند حیوانات روح ندارند باید بگویم که احتمالا" اگر بهشتی وجود داشته باشد و گذرشان به بهشت بیافتد مجبور خواهند شد  پشت درها ی بهشت بمانند چون قبل از انسانها حیوانات آنجا را اشغال خواهند کرد و دیگر جائی برای انسان دو پا وجود نخواهد داشت .   

به قلم ژاله فتوره چی 
 
با خلایق ضعیف و مظلوم خداوند اندکی مهربانتر باشیم . 
      
آنان نیز روح و عاطفه دارند . 
   
با احساسات پاک و لطیفشان بازی نکنیم  
  

قفس و پرنده

زیباترین پرندگان نیز در قفس زیبا نیستند 

  

چه کوته فکرند آنان که می اندیشند باید زیباترین پرندگان هستی را در قفس نگه دارند. 

 

 آنان که با فکر بیمارشان می خواهند بالهای بلند پرواز ترین پرندگان را بچینند و در قفس افکار پوسیده شان زندانی کنند. 

 

 آنان که فرق مرغ های خانگی پدربزرگ پیرشان را با مرغ های آوازخوان باغ های بهشتی نمی دانند باید قبول کرد واذعان داشت که زیباترین پرندگان نیز در قفس زیبا نیستند  

 

زیبایی ونعمت آزادی را از خلایق خدا نباید به هیچ وجه ممکن گرفته شوند 

شهید چمران و حیوانات

احساسات لطیف شهید چمران در خصوص حیوانات و دوستداری از آنها 

 

در ادامه ی مطلب بخوانید 

 

ادامه مطلب ...

اسلام و حیوانات

اسلام و حمایت از حیوانات 

 

حتما در ادامه مطلب مطالعه فرمایید 

 

 

 

ادامه مطلب ...

من ماهیگیر نمی شوم

دلایل و گفته های علمی و مستدل با این عنوان : 

 

چرا من ماهیگیر نیستم ؟؟ مضرات ماهیگیری ... 

 

در ادامه ی مطلب این موضوع را بخوانید 

 

ادامه مطلب ...

دانلود کلیپ زیبا

 

 

کلیپ فلش «فیلم کوتاه» در خصوص گوشه ای از کارهای نابخردانه و زیبای ما  

 در قبال حیوانات ، این مخلوقات دوست داشتنی و مظلوم خداوند .

 

   جهت دانلود این کلیپ زیبا با عنوان "در سیاره ی ما" بر روی کلمه ی دانلود در زیر  

 این مطلب کلیک فرمایید . توصیه می کنم حتما ببینید

 

دانلود

شکایت محیط ریست

مدیر کل محیط زیست استان هرمزگان از شناسایی کشتی عامل مرگ ۷۹ دلفین خلیج فارس خبر داد و گفت: محیط زیست از صاحبان این کشتی به مراجع قضایی شکایت کرد.
مهرداد کتال محسنی گفت: بر اساس گزارش ارسالی دلفین‌شناسان اتحادیه جهانی حفاظت از حیات وحش (IUCN) درباره علت مرگ دلفین‌های خلیج فارس علت مرگ ۷۹ دلفینی که سوم مهر به ساحل شرق جاسک آمده بودند «فعالیت‌های صیادی» عنوان شد که شکستگی پوزه، سر و برخی از علائم ظاهری و داخلی بدن نشانگر این موضوع بوده است.
وی در ادامه افزود: محیط زیست استان هرمزگان کشتی صیادی که عامل مرگ این ۷۹ دلفین بوده است را شناسایی کرده است و اسناد و مدارک لازم را در اختیار مراجع قضایی قرار داده است.
مدیر کل محیط زیست استان هرمزگان اظهار داشت: محیط زیست، موضوع مرگ دلفین‌ها را تا زمان رسیدن به نتیجه در مراجع قضایی پی‌گیری خواهد کرد.
امید صدیقی، مدیر کل دفتر اکوبیولوژی دریایی سازمان حفاظت محیط زیست نیز در این‌باره گفت: صیادان در خلیج‌فارس همزمان با عملیات صیادی، دلفین‌ها را نیز همراه ماهی‌های دیگر شکار کرده و پس از خروج آن‌ها از آب و ایجاد لطمه دوباره آن‌ها را وارد دریا کرده‌اند که این موضوع باعث مرگ آن‌ها شده است.
وی در ادامه افزود: طبق این گزارش پراکندگی لاشه‌ها در طول ۱۳ کیلومتر از ساحل بوده است و تمام این ۷۹ دلفین، مرده و طی ۲۴ ساعت به ساحل آمده‌اند.
مدیر کل دفتر اکوبیولوژی سازمان حفاظت محیط زیست اظهار داشت: علت مرگ ۷۲ دلفین دیگر که یک ماه پس از حادثه نخست رخ داد را نیز این کارشناسان بین‌المللی در گزارش خود، «‌عوامل طبیعی » اعلام کرده‌اند که در این گزارش هنوز عوامل طبیعی ناشناخته است و می‌تواند «شوک» یا «استرس» باشد که در نتیجه آن یکی از دلفین‌ها به سمت ساحل آمده و مابقی نیز به دنبال آن آمده‌اند یا یکی از آن‌ها برای شکار ماهی به سمت ساحل آمده و بقیه نیز آمده‌اند و در ساحل که شیب ملایمی دارد، گیر کرده‌اند.
صدیقی تصریح کرد: این کارشناسان بین‌المللی در گزارش خود آورده‌اند که برای روشن شدن علت مرگ دلفین‌های دسته دوم از دانشمندان دنیا کمک گرفته‌اند و این گزارش را برای آن‌ها نیز ارسال کرده‌اند.
وی گفت: آن‌چه در این گزارش حائز اهمیت است این است که علت مرگ دلفین‌های دسته اول و دوم کاملاً متفاوت اعلام شده است.
مدیر کل دفتر اکوبیولوژی دریایی سازمان حفاظت محیط زیست اظهار داشت: این کارشناسان از سایر ارگان‌ها و سازمان‌های مرتبط با این موضوع غیر از سازمان حفاظت محیط زیست به علت عدم همکاری مناسب گله داشتند.
صدیقی درباره نتیجه بررسی آزمایشگاه‌های داخلی نیز گفت: هنوز هیچ گزارشی از سوی آن‌ها به سازمان محیط زیست ارائه نشده است.
وی از تشکیل کمیته ملی بررسی علت مرگ دلفین‌ها در روز گذشته نیز خبر داد و گفت: گزارش دلفین‌شناسان بین‌المللی در حال حاضر ترجمه شده است و در اختیار ریاست سازمان محیط زیست قرار گرفته شده است تا تصمیمات نهایی درباره این موضوع اتخاذ شود.
به گزارش فارس، سوم مهر امسال لاشه ۷۹ دلفین در آب‌های ساحلی خلیج فارس در شرق جاسک پیدا شد.
محمدباقر نبوی، معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست در نخستین اظهارنظرهای خود پس از این اتفاق، عوامل آلاینده آب در خلیج فارس را علت مرگ دلفین‌ها اعلام کرد که برای روشن شدن علت قطعی مرگ، نمونه‌هایی از لاشه این دلفین‌ها را برای آنالیز به تهران انتقال داده و در اختیار آزمایشگاه‌های علوم پزشکی تهران و دامپزشکی قرار داد.
وزن متوسط این دلفین‌ها ۷۰ کیلوگرم و تمامی آن‌ها از گونه دلفین معمولی (Delphinus delphis) بوده‌اند و بنا بر اعلام دفتر مدیرکل محیط زیست استان هرمزگان بهای مطالبه ضرر و زیان ناشی از تلفات این دلفین‌ها نیز بالغ بر ۳ میلیارد و ۱۶۰ میلیون ریال برآورد شده است.
کم تر از یک ماه از کشف ۷۹ لاشه دلفین در سواحل جاسک نگذشته بود که لاشه ۷۲ دلفین دیگر در سواحل روستای چاه مبارک واقع در ۴۵ کیلومتری غرب جاسک مشاهده شد اما با این تفاوت که این بار تعدادی از این دلفین‌ها زنده به ساحل آمده بودند و به کمک بومی‌ها دوباره به آب انداخته شدند.
دوباره پیگیری‌ها آغاز شد و مسئولان محیط زیست وعده انتقال لاشه‌ها به تهران و بررسی آن‌ها توسط آزمایشگاه‌های دانشگاه و دامپزشکی را دادند.
در همین راستا سازمان محیط زیست ۵ آبان جلسه مشترکی را با حضور فاطمه واعظ جوادی، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و نمایندگانی از سازمان بنادر و کشتیرانی، شیلات، وزارت نفت و سازمان دامپزشکی برپا کرد و قرار شد کمیته تخصصی موضوع مرگ دلفین‌ها را پیگیری کند.
تأخیر در اعلام علت مرگ دلفین‌ها باعث شد بازار شایعات، داغ شود و هر مسئول و کارشناسی که مرتبط یا غیرمرتبط با موضوع دلفین‌ها بود دست به اظهار نظر بزند به طوری‌که عده‌ای آلودگی نفتی، برخی کشتی‌های صیادی و بعضی دیگر سونار (امواج ارسالی از زیردریایی‌ها و کشتی‌ها) را علت مرگ دلفین‌ها اعلام می‌کردند.
اوایل آذر بود که محیط زیست از کارشناسان اتحادیه جهانی حفاظت از حیات وحش (IUCN) برای بررسی و ریشه‌یابی علت مرگ دلفین‌ها در خلیج فارس دعوت به عمل آورد و یک تیم دلفین‌شناس وارد ایران شد و با سفر به جاسک و بررسی تمام زوایای پنهان این مسئله وعده اعلام نظر را دادند.
پروفسور آنتونیو فرناندز، متخصص بیماری‌ها و مرگ و میر پستانداران دریایی و دلفین‌ها و یکی از کارشناسان بین‌المللی IUCN علت مرگ دلفین‌ها را فعالیت‌های صیادی اعلام کرد اما مسئولان محیط زیست این اعلام نظر را غیررسمی اعلام کردند و اعلام علت مرگ را به دریافت گزارش نهایی از تیم دلفین‌شناس و آزمایشگاه‌های دامپزشکی و دانشگاه منوط کردند و امروز این گزارش به نتیجه رسیده است و علت مرگ دسته اول دلفین‌ها فعالیت‌های صیادی و دسته دوم فعالیت‌های طبیعی اعلام شده است.
در حال حاضر تمامی گونه‌های پستانداران دریایی در لیست عهدنامه گونه‌های مهاجر و عهدنامه CITES‌ قرار گرفته و در دسته‌بندی سازمان حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی IUCN به عنوان گونه‌های در معرض خطر انقراض معرفی شده‌اند.
بر اساس مجموعه قوانین و مقررات سازمان حفاظت محیط زیست نیز تمامی گونه‌های پستانداران دریایی به عنوان گونه‌های تحت حمایت سازمان حفاظت محیط زیست قلمداد شده و شکار، صید و هرگونه ضرر و زیان به آن‌ها پیگرد قانونی دارد.
از فصل سبز

محیط زیست

 

یک گفتگوی خواندنی و متفاوت با دو خبرنگار پرتلاش حوزه محیط زیست کشور

مریم خورسند - مژگان جمشیدی

 

خبرهای حوزه محیط زیست معمولا خبرهای ناخوشایندی هستند. قطعاً کسانی مثل مریم خورسند که به‌طور تخصصی در این حوزه به کار روزنامه‌نگاری مشغولند از ماجراهای تلخ محیط زیستی ایران بیشتر خبر دارند.
به عنوان یک خبرنگار حوزه‌ی محیط زیست، به ما بگو آیا هیچ وقت، خبر خوشایندی از محیط زیست ایران به گوش می‌رسد؟
به ندرت. آنقدر کم که برای مثال، در 10 سال گذشته، می‌شود پنج خبر را اعلام کرد.
مثلا یکی از این خبرهای خوب را که در سال‌های اخیر اتفاق افتاده برای ما بگویید.
مثلا یکی از موارد خبر بازپس گیری دریاچه ملی نای‌بند از پارس جنوبی بوده است که آن اتفاق نیز به خاطر جنجال‌های تشکل‌های زیست محیطی و روزنامه‌ها اتفاق افتاد.
چرا خبرهای حوزه‌ی محیط زیست اینقدر تلخ و بد است؟
ببینید، نکته‌ای هست و آن اینکه حوزه محیط زیست از برنامه چهارم وارد مباحث سیاست گذاری کشور شده‌است و تا پیش از آن یک موضوع لوکس و تفننی محسوب می‌شد. مثلا به این نکته که محیط زیست می‌تواند یکی ارکان و نظام‌های تصمیم گیری برای برنامه توسعه باشد، توجهی نمی‌شد.
سال گذشته، سازمان مدیریت و برنامه ریزی یک سند طراحی کرد که (اگر اشتباه نکنم) به آن سند پایه‌ای گفته می‌شد زیرا در آن محیط زیست را در تمام ساختارهای سیاست‌گذاری و برنامه ریزی مورد بررسی قرار داده‌است. این سند را به 5 وزیر هم ابلاغ کردند که آن در دستور کار خود قرار دهند. نکته جالب اینجاست که 6 ماه از صدور این سند گذشته بود و وقتی با معاون وزرا دراین مورد صحبت می‌کردیم، اصلا از وجود چنین سندی اطلاع نداشتند. مشخص بود که این سند با یک هزینه‌ هنگفت تهیه شده‌، ابلاغ شده‌ و نهایتا در آرشیو دفتر وزیر بایگانی شده‌است. چون اجرای این سند منوط به آن می‌شد که تمام سدسازی‌ها، جاده سازی‌ها، احداث پروژه‌های پتروشیمی و کارخانه‌های فولاد مورد بازنگری مجدد قرار گیرد.
پس اینطور که به نظر می‌آید، محیط زیست، مساله دولتمردان ما نیست.
مساله‌ی آن‌ها هست، اما ترجیح می‌دهند که به آن توجه نکنند. چون اگر قرار باشد به آن توجه کنند، باید بسیار از ساختارها را عوض کنند. چون اگر قرار باشد توجه کنند، اجازه نخواهند داشت که در استان گلستان،‌ در کنار سه تالاب بین المللی، یک مجتمع پتروشیمی احداث کنند. اگر قرار باشد توجه کنند، باید هزینه گزاف‌تری را بپردازند تا این مجتمع پتروشیمی را در جای دیگری احداث کنند و از لحاظ اقتصادی به نفعشان نیست که توجه کنند.
برای مردم چطور؟ آیا برای مردم، محیط زیست، مساله‌ای محسوب می‌شود؟
در سه-چهار سال اخیر،‌ بله. تا شش سال پیش اگر به کسی می‌گفتید که درخت را نشکن. می‌گفت: «به توچه؟ درخت مال شهرداری است، شهرداری پول مفت می‌خورد. اگر یک درخت را بشکنم،‌ یک درخت دیگر خواهد کاشت.» ولی این نگرش در سه-چهار سال اخیر خیلی عوض شده‌است. پیدایش صفحه محیط زیست در روزنامه‌ها و حتی ورود (هرچند با تاخیر) تلویزیون در این حوزه،‌ باعث شده‌است که در میان قشر روشنفکر و تحصیلکرده جامعه تا سایر طبقات (بخصوص دانشجوها) این نگرش بسیار متحول شود.
امروز، روز توجه جهانی وبلاگ نویسان به محیط زیست است. بین دوستان روزنامه نگاری که با آن‌ها در تماس هستی، یا روزنامه نگاران آن‌لاین، این مساله چقدر مهم است؟
خیلی کم. بین روزنامه نگاران فقط مژگان جمشیدی را می‌توانم نام ببرم که وبلاگ دارد و وبلاگش می‌تواند به روز باشد. بین سایر دوستان محیط زیستی،‌ اگر وبلاگ هم داشته باشند، وبلاگشان مشخصا در مورد محیط زیست نیست. حتی بسیاری از وب‌سایت‌های محیط زیستی حدود پنج ماه است که بروز نشده‌اند به دلیل اینکه در یکی دو سال اخیر، هیچ نکته خوشایندی برای نوشتن نداشته‌اند، و اگر هم می‌نوشتند، وجهه سیاسی پیدا می‌کرد.
آیا قصد نداری که یک وبلاگ محیط زیستی درست کنی و توجه کسانی را که قبلا در روزنامه نوشته‌هایت را می‌خواندند،‌ بصورت آنلاین، به موضوع محیط زیست جلب کنی؟
من از زمانی که روزنامه تعطیل شده‌است، دیگر جایی برای حرف زدن ندارم. امیدوارم وبلاگم تا دو هفته دیگر درست شود و بتوانم این کار را انجام بدهم.

مژگان جمشیدی وبلاگ‌نویس و روزنامه‌نگار

مساله محیط زیست لوکس نیست


در روز توجه وبلا‌گ‌ها به محیط زیست به سراغ مژگان جمشیدی خبرنگار حوزه محیط زیست رفتیم که در وبلاگ دیده‌بان محیط زیست از همین مسائل می‌نویسد. جمشیدی از تاثیر نوشتن در دنیای مجازی،‌ بر جلب توجه مردم نسبت به محیط زیست می‌گوید.
آیا مساله محیط زیست و توجه به آن، در فضای مجازی (فضای وبلاگستان فارسی)، مساله حساسی محسوب می‌شود؟
دقیقا همینطور است. برخلاف آن چیزی که در سطح جامعه ایران وجود دارد و کسی به مساله محیط زیست آنقدرها واکنش نشان نمی‌دهد، (چه بین مردم و چه بین مسئولین)، در فضای مجازی، علاقه وبلاگ نویسان به مسائل محیط زیستی، در یک‌سال اخیر، بسیار جلب شده‌است. حداقل خودم‌، بعد از این 10 ماهی که وبلاگم را راه‌اندازی کرده‌ام، بسیاری افراد دیگر را دیده‌ام که می‌توانم به جرات بگویم که با خواندن وبلاگ من و برای تشکیل یک گروه بزرگتر در دنیای مجازی، به ما ملحق شده‌اند و خودشان در زمره وبلاگ نویسان خیلی خوب محیط زیستی شده‌اند. فکر می‌کنم که محیط زیست توانسته‌است، جای خود را در فضای مجازی باز کند.
پر بیننده ترین پستی که تاکنون درباره محیط زیست و مسائل مربوط به آن نوشتی، کدام پست بوده‌است؟
فکر می‌کنم پستی که درباره‌ی مرگ و میر فلامینگوها در دریاچه بختگان نوشتم و طی این اتفاق، دو ماه پیش دراثر احداث سد سیوند، حدود 2000 تا 2500 جوجه فلامینگو در دریاچه بختگان در استان فارس، از بین رفتند و تلف شدند. این پست تا کنون پر بیننده ترین پست محیط‌زیستی وبلاگم بوده‌است و چیزی در حدود 2000 نفر بازدیدکننده داشته‌است.
بعضی‌ها می‌گویند که بحث‌ها و مسائل محیط زیستی،‌ بحث‌های شیک و لوکسی است.
اصلا اینطور نیست. حداقل من در اطرافیان خودم اینطور نمی‌بینم. برخلاف آن چه که در سطح جامعه ما جا افتاده‌ و اغلب مسولان سعی می‌کنند اینگونه وانمود کنند که طرفداران محیط زیست و حقوق حیوانات، افراد مرفه جامعه هستند، عملا اینطور نیست. چون اگر ما طرفداران محیط زیست واقعا جزء انسان‌های مرفه و رفاه زده بودیم و مساله محیط زیست نیز یک مساله لوکس محسوب می‌شد، باید کارهای خیلی بیشتری (حداقل از نظر مادی) برای آن انجام می‌دادیم. به همین دلیل، این موضوع صحت ندارد و تصور می‌کنم که محیط زیست به دغدغه‌ای برای همه مردم بدل شده‌است و همه مردم آن را لمس می‌کنند.
مثلا بحث آلودگی هوای تهران و ترافیک در شهرهای بزرگ، مسائلی هستند که مردم با آن‌ها سروکار دارند. یا مثلا دریاچه‌ای مثل دریاچه‌ارومیه،‌ نابود می‌شود و بدلیل طوفان شن دراطراف دریاچه، هزاران هکتار از مزارع از بین می‌رود. این‌ها چیزهایی است که مردم با آن سروکار دارند. به همین دلیل نمی‌توان گفت که مساله محیط زیست یک مساله لوکس است. حداقل هم اکنون نمی‌توان این برچسب را به طرفداران محیط زیست زد که آن‌ها به‌دنبال مسائلی هستند که اهمیتی در جامعه ندارد.
من همین الان دارم وبلاگ شما را می‌بینم. در چند پستی که درصفحه اول وجود دارد،‌ یکی حاوی تصاویر تکان دهنده‌ای است از آتش سوزی جنگل‌های غرب و سوختن حیات وحش، در یک پست دیگر نوشته‌ای، در ضیافت وزیر نیرو همه نمک گیر شده‌اند و عکس‌های فلامینگوها را گذاشته‌ای. و یک پست دیگر در اعتراض به قتل عام پرندگان در بختگان، به نظر می‌رسد که اخبار محیط زیست،‌ بسیار تلخ و آزار دهنده هستند.
متاسفانه در ایران همینطور است. من عموما از دید خبری خودم به قضایا نگاه می‌کنم، اما چیزی که حقیقت دارد این است که ما به ندرت با اخبار خوب و مثبت سروکار داریم. شما اگر در کل وبلاگ من نیز جستجو کنید، فکر می‌کنم که تقریبا هر دو ماه یکبار، (شاید) یک خبر خوب از محیط زیست گذاشته باشم که مثلا دو قلاده یوزپلنگ در فلان جا دیده شده و فرستنده‌های رد یاب ماهواره‌ای روی آن‌ها نصب شده‌است. اما عموما اتفاقاتی که در کشور ما رخ می‌دهد، اتفاقات تلخی هستند و هر کدام برای خود، یک تراژدی محسوب می‌شوند. این‌طور فکر نکنید که من فقط تلخی‌ها را می‌بینم و می‌گویم. حقیقت این است که آنقدر رخ‌دادهای تلخ محیط زیستی در کشور زیاد شده‌است که حتی کسانی که در فضای مجازی، محیط زیستی نبوده‌اند نیز به صدا در آمده‌اند و یک یا دوپست از وبلاگشان را به این موضوع اختصاص داده‌اند.
امروز، روز حرکت جهانی وبلاگ نویسان در جهت محیط زیست است. آیا امروز که به خانه رفتید، هیچ پست جدیدی در وبلاگ خود خواهید گذاشت؟
حتما تاریخ آخرین پست مرا دیده‌اید. خیلی وقت است که چیزی ننوشته‌ام و فکر نمی‌کنم که تا اطلاع ثانوی چیزی بنویسم و روی وبلاگ بگذارم. چون فکر می‌کنم که خودم (نمی‌خواهم بگویم نا امیدی) به یک بن بستی رسیده‌ام که فکر می‌کنم شاید واقعا فایده‌ای ندارد. خیلی از دوستانم معتقدند که حرکت‌هایی که در فضای مجازی کرده‌ایم خوب بوده‌است. ولی برای من که روزنامه نگار هستم و مدتی است که بدون کار به سر می‌برم و روزنامه‌ام در توقیف است، ننوشتن خیلی آزار دهنده است. به همین دلیل، نوشتن در فضای مجازی (به تنهایی) مرا راضی نمی‌کند و اینکه هیچ تریبونی در اینجا ندارم که بخواهم از آن در فضای مطبوعاتی، مسائل زیست محیط را مانند گذشته انعکاس بدهم، باعث شده‌است که اخیرا در فضای مجازی هم حضور کمتری داشته باشم

از فرزاد دولتشاهی--همنهاد

یک شکارچی و ۷۰ تروفه غیر مجاز!!!!

 

یک شکارچی و هفت تروفه غیر مجاز!!!!!!!!

دبیر کل کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست ایران در خصوص عدم محکومیت متهم پرونده مربوط به 70 عدد تروفه تاکسیدرمی شده شهرستان مشهد هشدار داد


در تیر ماه 85 به دنبال وصول گزارشات مردمی نیروی انتظامی و گارد محیط زیست خراسان با مراجعه به منزلی در شهرستان مشهد با حداقل 70 تروفه تاکسیدرمی انواع گونه های با ارزش و در معرض انقراض حیات وحش کشور اعم از کل ،بز ، آهو ، مرال ، پلنگ ،خرس ، یوز پلنگ ، گرگ ، تیهو ، قرقاول و انواع پرندگان شکاری مواجه و نسبت به معرفی فرد مجرم به دادگاه طی نامه شماره 8067 مورخ 24/4/85 به اتهام حمل و نگهداری تروفه و شکار غیر مجاز گونه های حیات وحش اقدام نمودند

متهم پرونده ( امیر حامد ع ) در دفاعیات خود مدعی اخذ شناسنامه تروفه از کمیته تخصصی کانون حیات وحش
و یا پروانه شکاراز سازمان گردیده و نسبت به ارائه تعدادی مدارک جعلی به سازمان محیط زیست استان اقدام می نماید و متعافب آن جمیع دوستان و شرکاء ایشان در کانون تخصصی حیات وحش و برخی عوامل مسئله دار شاغل در سازمان تمام توان خود را برای نجات این شکار چی ذی نفوذ از چنگال عدالت و قانون آغاز نمودند .

به دنبال وصول گزارشات دقیقی از دیده بان کانون در استان خراسان و سازمان حفاظت محیط زیست ( تهران ) مبنی بر تهیه پیش نویس مربوط به تبرئه آقای ع ( بر خلاف نظریه کارشناس رسمی دادگستری ، اداره کل حراست و اداره کل هماهنگی گارد امور استانها و مناطق سازمان ) جهت ارسال آن به بازپرسی .... مشهد و مختومه نمودن پرونده موضوع توسط دبیر کل طی تماسهای تلفنی به معاونین سازمان اعلام و درخواست توقف فوری پروسه نجات آقای ع گردید
.
لازم به ذکر است متهم دارای کارت عضویت کانون تخصصی حیات وحش ایران با سمت نائب رئیس - موسسه مطالعات استراتژیک صنعت جهانگردی ایران با سمت معاون دپارتمان توریسم شرکت خدمات تور های شکار و طبیعت با سمت مدیر دپارتمان شکار و نیز کارت همیار محیط زیست از سازمان حفاظت محیط زیست صادره در مورخ 15/4/84 ( دو سال پس از اولین سال محکومیت نامبرده به دلیل شکار غیر مجاز و کشف اجزای شکار از منزل نامبرده ) میباشد .
همچنین صد ها فقره عکس های نامبرده در جوار مسئولین نیز برخی محیط بانان خاطی یا عناصر باز خریده شده سازمان ضبط گردیده است لازم به ذکر است نامبرده نقش موثری در انتقال توریست های غربی و عرب ( طی سالیان گذشته ) جهت شکار داشته و با موارد ظنی همچون انتقال و قاچاق تروفه های تاکسیدرمی شده از گونه های ارزشمند حیات وحش کشور رویرو است . در حال حاضر با هوشیاری مسئولین سازمان روند نجات این شکارچی متوقف گردید ه است .

خلاصه پرونده
:

« خلاصه پرونده متهم حامد . ع
»



الف ـ سوابق در این اداره کل
:

1- شروع به شکار طی صورتمجلس تخلف مورخ 16/3/80 ارتفاعات درگز خراسان رضوی «مختومه ، منع تعقیب
»

2- کشف اجزای شکار از منزل نامبرده متعاقب گزارش کلانتری 29 رضاشهر در مورخ 15/11/80 « محکومیت به پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی
»

3- کشف حیوانات تاکسیدرمی شده در منزل نامبرده به تاریخ 23/10/82 « با عنایت به نامه شماره 48415 – 1/13 مورخ 12/11/82 مدیرکل وقت نظارت و بازرسی سازمان تبرئه شد
»

ب ـ خلاصه پرونده جاری
:

1- دریافت گزارش مأمورین مبارزه با قاچاق کالا وارز فرماندهی انتظامی خراسان مبنی بر وجود تعداد زیادی حیوانات تاکسیدرمی شده در منزل متهم حامد .ع


2- معرفی نامبرده به دادگاه طی نامه شماره 8067 مورخ 24/4/85 به اتهام حمل و نگهداری تروفه*های تاکسیدرمی شده و شکار غیر مجاز گونه*های حیات وحش


3- در مورخ 30/11/82 طی نامه شماره 50857- 1/13 مدیر کل نظارت و بازرسی وقت سازمان به مدیر کل موزه تاریخ طبیعی ، مجوز اجرای یک ساله طرح پیشنهادی مدیرعامل کانون تخصصی حیات وحش ایران ارایه شده در 11/12/80 با تغییرات بعدی صادر شد
.

4- در مورخ 2/5/82 اخذ تعداد 36 عدد شناسنامه توسط مشارالیه برای تروفه*های تاکسیدرمی شده متعاقب بخشنامه یا دستورالعمل سال 76 ریاست سازمان حفاظت محیط زیست (خانم دکتر ابتکار) مبنی بر عفو عمومی دارندگان تروفه*های تاکسیدرمی شده سراسر کشور و نامه مذکور در ردیف 3 این شرح
.

5- در نامه شماره 2284 ک ت مورخ 11/3/84 مدیرعامل کانون تخصصی حیات وحش به مدیرکل نظارت و بازرسی سازمان صراحتاً شرط عدم جابجایی گونه در فرض صدور شناسنامه را تعیین اندازه دقیق و نوع گونه دانسته است
.

6- در مورخ 31/4/85 مدیرکل حفاظت محیط زیست خراسان رضوی از مدیر عامل کانون طی نامه*ای شرایط صحت یک شناسنامه را سئوال نمود که کانون طی نامه شماره 235 ک ت مورخ 10/5/85 شرایط زیررا بیان داشت
.

- اندازه دقیق آن در قسمت مربوطه ثبت شود


- فیش کارشناسی جهت آن واریز شده باشد


- مهر تأیید هیت ژوری داشته باشد

- حتماً به امضای اینجانب و دو امضای دیگر رسیده باشد


7- ریز مدارک ارایه شده توسط متهم


- 46 فقره شناسنامه - کپی پروانه شکار 8 فقره - کپی شناسنامه 51 فقره - کپی اظهارنامه 62 فقره


8- در مورخ 22/9/85 متعاقب درخواست ارجاع امر به کارشناسی و تعیین آقای امیر سلیمی تهرانی به عنوان کارشناس رسمی دادگستری ، نظریه ایشان که بجای نظریه کارشناسی بیشتر شبیه یک لایحه دفاعیه توسط وکیل متهم . ع می*باشد ، تحویل دستگاه قضایی کشور شد که متعاقباً در مورخ 26/11/85 طی نامه شماره 23976 اعتراضیه اداره کل به نظر کارشناسی ، تسلیم مراجع قضایی شد و درخواست تعیین کارشناس رسمی خبره دادگستری جهت کارشناسی مجدد شد
.

9- نهایتاً آقای وحید خیرآبادی به عنوان کارشناس رسمی قوه قضاییه مسئول کارشناسی

مجدد شد
.

ج ـ اهم مطالب مثبت مجرمیت متهم به شرح ذیل بیان می*گردد
:

- قبل از صدور شناسنامه ، هر تروفه می*بایست با پلاک مشخص پلمپ شود ، در غیر این صورت صدور شناسنامه بدون پلاک ، وجاهت قانونی و منطقی ندارد و این در حالی است که غیر از یک نمونه ، سایر نمونه*ها فاقد پلاک است
.

- 9 عدد شناسنامه فاقد شماره سریال است که بر اساس دلایل و مستندات ، فاقد ارزش قانونی خواهد بود
.

- صرفاً 8 شناسنامه از کل شناسنامه*های ارایه شده دارای تاریخ صدور است و الباقی فاقد تاریخ صدورند
.

- در پنج شناسنامه جلسه هیأت ژوری در تاریخ 28/12/82 تشکیل شده است . در حالی که امضای آقای کوروش جمالی (یک امضاء از سه امضاء ضروری ) دارای تاریخ 19/12/82 می*باشد
.

- 9 شناسنامه فاقد امضای آقای نوری به عنوان مدیرعامل کانون تخصصی حیات وحش ایران می*باشد
.

- درخواست متهم مبنی بر تمایل به صدور شناسنامه برای تروفه*ها به تاریخ 25/5/82 به کانون ارسال که در تاریخ 2/6/82 در دفتر کانون ثبت شده است در حالی که غیر از 8 مورد از شناسنامه*ها ، در الباقی تاریخ تشکیل هیأت ژوری و صدور دفترچه*ها قبل از ثبت درخواست متقاضی می*باشد
.

- در شناسنامه*ای مربوط به تروفه پلنگ ، سال و روش تحصیل آن ، شکار شده با پروانه در سال 78 درج گردیده است که در دفاتر ثبت اداره کل خراسان رضوی و سازمان ، چنین پروانه شکاری صادر نشده است و
...

- ضمناٌ پس از بررسی و تطابق شناسنامه*ها با تروفه*های موجود ، هیچکدام از اندازه*گیری*های ثبت شده در شناسنامه*ها حتی به تقریب ، برابر اندازه*های مندرج در شناسنامه*ها نبوده و هیچ تطابقی در این زمینه وجود ندارد . هر چند بر فرض تطابق اندازه*گیریهای انجام شده با اندازه*های مندرج در شناسنامه*ها ، بدلیل عدم وجود پلاک بر روی نمونه*های موجود ، قابل استناد نمی*باشد مضافاً اینکه
:

اولاً : برای تعداد زیادی از تروفه*ها نیز هیچگونه اصل پروانه شکار قانونی توسط متهم به مراجع قضایی ارایه نگردیده است
.

ثانیاً : برای گونه*های خارجی مشمول ضوابط کنوانسیون ورود و صدور حیوانات وحشی (کنوانسیون سایتیس) ، هیچگونه پروانه تحصیل شده از سازمان حفاظت محیط زیست توسط مشارالیه ارایه نشده است
.

علی ای حال در آخرین مکاتبه این اداره کل با مراجع قضایی ، اتهام جدید مشارالیه مبنی بر فک پلمپ سازمان نیز مطرح گردید .